به راه رضوان خوش آمدید


*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*


ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم/ در ره عشق جگردار تر از صد مردیم
هر زمان عطر خمینی به سر افتد ما را/ دور سید علی خامنه ای میگردیم
آقا ما لبیــکمان را با خونمان امضا می کنیم . جانم و جوانیم فدات


باسلام خدمت کاربران محترم لطفابرای نمایش بهتر وبلاگ ازمرورگر فایرفاکس استفاده نمایید       


شک نکنید

افسران - شک نکنید

انسان خوب

افسران - انسان خوب

دجال شناسی - ANTI CHRIST

اطلاعـاتـی در مورد دجـــال :

پـیـشـینـه دجـــــــال :

تاریخچه دجال به قبل ازاسلام برمیگردد و موضوع دجـال ، اختصاص به اسلام ندارد ، بلکه ریشه داستان دجـال را باید در کتاب مقدس مسیحیان جست و جو کرد . در رساله اول یوحنا ، باب 2 ، آیه 22 نوشته شده است : " درغگو کیست ، جز آن که مسیح بودن عیسی را انکار کند ، آن دجـال است که پدر و پسر را انکار می نماید . " در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده میشود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین برداشت میشود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بودهاند . در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین ) سنی و شیعه ( وارد شده است ، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که درمنابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد.

نـام و نـسـب او : 
عده ای گویند که نام دجال ؛ صائد بن صید یا ابن صیاد است ، و برخی مخالف با این امرهستند. دجال را در زبان های انگلیسی و فرانسه " آنتی کریست " نامیده اند که به معنی دشمن و ضد مسیح است .

خصوصیات فردی او : 
دجـال در روایات اسلامی این چنین توصیف شده است : " او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است ، چشم راست ندارد و چشم دیگرش دروسط پیشانی اوست و مانند ستاره صبح می درخشد . چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است . داخل دریاها می شود و آفتاب با او می گردد . کوهی از طعام و نهری از آب همیشه با اوست . آسمان به دستور وی باران می بارد و زمین گیاه می رویاند . اختیار گنج های زمین با اوست و مرده را زنده می کند . کلام رسول خدا (ص) دجال چنین توصیف شده است : " او مردی چاق، سرخ روی ، با موی سر مجعد و اعور ( چپ چشم ) است .
عـقـیـده او : 

امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید : " او با صدای بلندی فریاد می زند که بین مشرق و مغرب ، صدایش را جن و انس و شیطان می شنوند (ممکن است این عمل به وسیله رسانه های موجود از قبیل ماهواره ، اینترنت و شبکه های رادیویی صورت بگیرد ( و می گوید: ای دوستان من ! به سوی من آیید. من هستم کسی که آفریده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدایت نموده است . و مردم را به شرک فرا می خواند و می گوید " انا ربکم الاعلی " یعنی: من پروردگار برتر شما هستم . 
 
مکان خروج : 
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند : " او از شهریدر آن سوی ماوراء النهر و قریه ای که معروف به ) یهودیه ) است بیرون می آید " و در روایات دیگر مکانهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله : اصفهان ، خراسان ، بجستان 

مـرگ او :

و سرانجام دجـال به دست حضرت عیسی (ع) در کنار دروازه " لد " در منطقه شام به هلاکت می رسد .
رسول خدا (ص) می فرمایند : " دجال در امت من بیرون می شود در چهل روز ، پس خداوند عیسی بن مریم را مأمور می کند، او را طلب می کند و از بین می برد .


البته درباره ی دجـال ، صرف نظر از ویژگی های او ، چند احتمال وجود دارد : 
الف) دجـال ، نام شخص معینی نیست . هرکس که با ادعاهای پوچ و بی اساس و با توسل به حیله گری و نیرنگ ، درصدد فریب مردم باشد ، دجـال است . و بر این اساس  
دجـال های بسیاری وجود داشته و دارند و این که در روایات از دجـال های فراوان ( دوازده ، سی ، شصت و هفتاد ) سخن به میان آمده ، این احتمال را تقویت می کند .
ب) فردی معین و مشخص به عنوان دجـال در دوران غیبت ، با همان ویژگی هایی که برای وی بیان شده است ، خروج می کند و مردم را به انحراف می کشاند .
ج) دجـّـال ، کنایه از کفر جهانی و سیطره ی فرهنگ مادی برهمه جهان است . استکبار به معنای واقعی دجـال است . استکبار خود را قـیّم ملت ها می داند و با تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد ، در همه جای زمین دخالت می کند و همه را به زیر سلطه خویش می آورد .  

البته برخی بر این عقیده هستند که دجـّال همان ماهواره یا شبکه های ماهواره ای است که در دوران ما بسیار فراوان شده است و دیگر کمتر کسی وجود دارد که از این تکنولوژی شوم استفاده نکند . ماهواره با دارا بودن چندین هزار شبکه و چندین میلیون مخاطب ، با حیله گری و دروغگویی سعی در ترویج فساد ، ابتذال و بی بند و باری دارد و برخی از شبکه های آن به صورت تمام وقت غلام حلقه به گوش شیطان هستند و با اخبارهای ساختگی و کذب وشایعه پراکنی از یک سو سعی در ایجاد انحراف بین مردم و تخریب مقام والای انسانیت و از سوی دیگر سعی در تخریب چهره ی اسلام و مسلمین و دوری انسان ها از این مکتب پرگهر و والا را دارد .

 

انتظار - وظایف منتظران

بسیاری از ماها ادعا می‌کنیم که منتظر راستین اوییم. بسیاری هم برای فرج آن یار غایب دعا می‌کنند؛ ولی او پس از چندین قرن هنوز نیامده است!

  اشکال از کجاست؟ آیا از جانب خداست که فیض محض است! و یا از جانب خود امام؟ هرگز! هر چه اشکال هست در ماست و ادعای ما که انتظار واقعی نداریم و منتظر واقعی نیستیم. باید ببینیم انتظار واقعی چیست؟ که منتظر واقعی چه وظایفی را نسبت به مولا و سرور خود دارد.

مفهوم انتظار

انتظار یعنی چشم به راه بودن برای آمدن فرد غایب و یا توقع تحقق یک آرزو. وقتی عزیز ما غایب است و ما چشم به راه او؛ اینگونه نیست که بنشینیم و دست روی دست بگذاریم، بلکه باید برخیزیم و خود و خانه خود را برای استقبال از او آماده کنیم. هر قدر مهمان عزیزتر باشد، ما باید آمادگی بیشتری برای استقبال از او کسب کنیم و کارهای بیشتری انجام دهیم. و وقتی فرد منتظر، مصلح کل جهان حضرت حجت ابن الحسن امام زمان (عج) باشد، طبیعتاً وظایف منتظران گسترده‌تر خواهد بود.

 اهمیت انتظار فرج

از نظر عقلی درباره اهمیت و فضیلت انتظار فرج و ثواب منتظر و فضایل منتظران راستین حضرت بقیة الله الاعظم (عج) روایات بسیاری وارد شده است. در بعضی از آنها، انتظار فرج از بزرگترین اعمال و عبادات شمرده شده است. امام رضا (ع) از پدرانش نقل می‌فرماید که پیامبر اکرم (ص) فرمود:

«افضل اعمال امت من، انتظار فرج خداوند عزوجل است». [1] ...

ادامه نوشته

داستان فرشته بیکار

وزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “ خدایا شکر ”

قدرت بخشش

بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.


بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد.

زن خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد.مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پیدا کند.

بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که
به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى

 

التماس دعا....

اگر حوصله نداری این ایمیل را نخون

اگر حوصله نداری این ایمیل را نخون


شب ها زود بخواب. صبح ها زودتر بیدار شو.

نرمش کن. بدو. کم غذا بخور.

زیر بارون راه برو. گلوله برفی درست کن.

هرچندوقت یک بار نقاشی بکش.

در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن.

سفید بپوش. آب نبات چوبی لیس بزن.

بستنی قیفی بخور . به کوچکتر ها سلام کن.

شعر بخوان . نامه ی کوتاه بنویس.

زیر جمله های خوبی که تو کتاب ها هست خط بکش.

به دوست های قدیمیت تلفن بزن.

شمال برو . شنا کن.

هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن...

 

ادامه نوشته

هفت ویژگی یک دوست واقعی

هفت ویژگی یک دوست واقعی


بهترین‌ها را برای شما ‌می‌خواهد ؛

یک دوست واقعی همیشه بهترین آرزوها را برایتان دارد.

اگر او دریافت که شما در زندگی‌تان شخص موفقی هستید و اهدافتان در حال پیشرفت و موفقیت است ،

حتما از شما حمایت خواهد کرد.




پشتیبان شماست ؛



اگر شما هم ‌اکنون با یک مشکل روبه‌رو شده‌اید ، می‌توانید دوست واقعی‌تان را تشخیص دهید

زیرا دوست واقعی سعی می‌کند که در این مواقع از درد و غم‌تان بکاهد و

شما را از این جریان احساسی که در آن به سر می‌برید ، بیرون آورد.




صداقت دارد ؛



یک دوست واقعی کسی است که با شما صادق باشد و وقتی از او کمک خواستید ، او حرفی نمی‌زند

که شما را راضی و خوشحال کند بلکه او چیزی را خواهد گفت که فکر می‌کند به صلاح شماست.

دوست حقیقی ، شما را نصیحت می‌کند ، در همه حال پشتیبان و حامی شماست و در مواقع مختلف به شما کمک می‌کند

وشما را به راه درست و مثبت هدایت می‌کند.




در مورد شما قضاوت نمی‌کند ؛



یک دوست واقعی همیشه حامی شماست. او شما را همین‌طور که هستید ،قبول دارد و می‌پذیرد و

هیچ‌گاه تلاش نمی‌کند که شما را تغییر دهد.او شخصیت شما را با تمامی موارد مثبت و منفی قبول دارد.



به حرف‌هایتان گوش می‌دهد ؛



دوستانی وجود دارند که در مواقعی که همه چیز رو به راه است با شما می‌مانند

اما وقتی که شما با یک مشکل روبه‌رو می‌شوید ، آنها ناپدید می‌شوند و در حل کردن مشکل شما هیچ کمکی نمی‌کنند ؛

برعکس دوست واقعی کسی است که وقتی دید که شما با مشکل مواجه شده‌اید ، دست کمک و یاری به سوی شما دراز کند.




شما را جزئی از زندگی‌اش قرار می‌دهد ؛



یک دوست واقعی ، شما را به بقیه دوستانش به‌خصوص خانواده‌اش معرفی می‌کند

و شما را جزئی از زندگی‌اش می‌داند. در واقع شما یک نعمت یا موهبت الهی در زندگی او هستید.




رازدار شماست ؛



یک دوست واقعی نقاط ضعف شما را بروز نمی‌دهد و رازدار شماست. رازهایتان را فاش نمی‌کند

و برای شما حقه و کلکی سوار نمی‌کند. یکی از اهداف دوستی این است که به حریم و خلوت یکدیگر احترام بگذارید.

یک دوست واقعی به این مهم عمل کرده و پشت‌سرتان غیبت نمی‌کند.



همیشه به یاد داشته باشید کسی که یک دوست وفادار بیابد ، یک گنج پیدا کرده است



شاد باشید

بیوگرافی شیطان


شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:

- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت: من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است .(1)

- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.(2)

- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.(3)

- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود.(4)

- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم .(5)

-شیطان اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت

- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(6)

- اولین کسى که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.(7)

- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.

- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.(8)

- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.

- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.(8)

- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.(9)

- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!

- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد.(10)

- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.(11)

- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.(12)

- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت .(13)

- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.

- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید.(14)

- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.(15)

- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.

- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد کشید.(16)

- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.(17)

- اولین کسى که گریه دروغى نمود.(18)

- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.

- اولین کسى که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت .(19)

................................................................................................

پی نوشت ها:
1-اعراف (7)، آیه 12.
2-تفسیر قمى ، ص 32، بحار، ج 60، ص 274؛ المیزان ، ج 8، ص 59.
3- حجر(15)، آیه 31.
4- طه (20)، آیه 20.
5- اعراف (7)، آیه 21.
6- نهج البلاغه ، خطبه قاصعه .
7- تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 4، بحار، ج 60، ص 199، 219.
8-علل الشرایع ، ج 2، ص 233، بحار، ج 93، ص 306.
9- بحار، ج 14، ص 112.
10- سوره نمل ، آیه 44.
11- کتاب سلیم بن قیس .
12- بقره (2)، آیه 102.
13- کتاب ابلیس ، ص 164 و 165.
14- مکاسب ، شیخ انصارى ، مکاسب محرمه .
15- در المنثور، ج 1، ص 51؛ خصال ، ج 1، ص 50؛ بحار، ج
60، ص 222 و 281.
16- ص (38)، آیه 78.
17- ص (38)، آیه 74.
18- تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 40؛ خصال ؛ ج 1، ص 50؛ بحار، ج 60؛ ص 199، 219.
19- مائده (5)، آیه 89.

منبع:
صالحی حاجی آبادی، نعمت الله، شیطان در کمین گاه

 

التماس دعا

استرس را  ناک اوت کنید

بخونیم و حتما عمل کنیم که به همین سادگی تغییری بزرگ رو تجربه کنیم

اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:
یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خورده‌اید را با او تقسیم کنید…
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش..

دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:
گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.
همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد.
آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید.
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..
فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…

سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:
حالامی‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…!
وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختی‌هاتون...!!!
آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد…
کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید….
که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد…
مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند…

چهارم اینکه تن‌‌تان را بجنبانید
ورزش قاتل استرس است...
لزومی هم ندارد که وقتی می‌گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید…
همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است…
از من به شما نصیحت…

پنجم اینکه واقع‌بین باشید:
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم…
داستان، مثل آمپول زدن میماند… وقتی اصغر آمپول‌زن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را می‌کند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر می‌شود…
گاهی مواقع باید واقع‌بین بود و عضله‌ها را شل کرد که دردش کمتر شود…

ششم اینکه زندگی‌تان، میدان و مسابقه اسب‌دوانی نیست
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید… مقایسه کردن و"رقابت‌پیشگی"، استرس‌زا است…
اینکه جاسم فوق‌لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می‌کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده…
زندگی مسخره‌تر از چیزی است که شما فکرش رامی‌کنید…
هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند…
خودتان باشید…

هفتم اینکه از مواجهه با عوامل "ترس‌زا" هراس نداشته باشید:
مثال ساده آن، دندان‌پزشک است…
وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید… نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندان‌پزشک، بادرد آن بسازید و همه لقمه‌هایتان را با یکطرفتان بجوید…
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است…
ترس، استرس می زاید.

هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید
و شعارتان "قبر بابای دنیا " باشد:
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمی‌کند…
مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد…
آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی‌تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…!!
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند…

نهم اینکه بخندید:
همه مشکل دارند…
من دارم، شما هم دارید… همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…
یاد بگیرید بخندید… به ریش دنیا و مشکلات بخندید…
به بدبختی‌ها بخندید… به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید…
به خودتان بخندید…
دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری،
مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست… درمانش نمی‌کند اما دردش را کم میکند.

 

التماس دعا

 




به عزت نفس خودتان نمره بدهیدعزت نفس یعنی نظر هر شخص در مورد خودش. تست زیر یکی از کوتاه‌ترین پرسشنامه‌های عزت نفس است که توسط روزنبرگ ساخته شده است...
● چگونه از تست استفاده کنیم؟
هر یک از عبارت‌های زیر را بخوانید و نظر خودتان را به عنوان موافق یا مخالف در مربع‌های روبروی عبارت مشخص کنید. یادتان باشد حتی یک سوال بی‌جواب کل تست را بی‌اعتبار می‌کند.
۱) احساس می‌کنم آدم با ارزشی هستم و حداقل به اندازه دیگران ارزش دارم.
بله خیر
۲) فکر می‌کنم لااقل چندتایی ویژگی خوب داشته باشم.
بله خیر
۳) می‌توانم به خوبی بیشتر مردم، کارهای خودم را انجام دهم.
بله خیر
۴) نسبت به خودم نگاه مثبتی دارم.
بله خیر
۵) روی هم رفته از خودم راضی هستم (نه این که «ازخودراضی» باشم !)
بله خیر
۶) احساس می‌کنم چیز زیادی ندارم که به آن افتخار کنم.
بله خیر
۷) با در نظر گرفتن همه چیزهای زندگی‌ام، فکر می‌کنم که شکست خورده‌ام.
بله خیر
۸) کاش می‌توانستم احترام بیشتری برای خودم قایل می‌شدم.
بله خیر
۹) گاهی احساس می‌کنم وجودم هیچ فایده‌ای برای این دنیا ندارد.
بله خیر
۱۰) گاهی فکر می‌کنم اصلا نمی‌توانم هیچ کاری انجام دهم.
بله خیر
‌● راهنمای نمره‌گذاری
با هرکدام از سوال‌های ۱ تا ۵ که موافق بوده‌اید یک ۱+ بگذارید جلو عبارت و اگر مخالف بوده‌اید ۱- . در مورد سوال‌های ۶ تا ۱۰ بر عکس عمل کنید. یعنی اگر با عبارت موافق بوده‌اید نمره ۱- و اگر مخالف بوده‌اید ۱+ می‌گیرید. جمع کردن اعداد منفی و مثبت را که بلدید؟ هرچه نمره حاصل جمع، به ۱۰+ نزدیک‌تر باشد نشانه عزت نفس بالاتر و هر چه به ۱۰- نزدیک‌تر باشد نشانه عزت نفس پایین‌تر شماست. اگر حس می‌کنید نمره‌تان خیلی پایین آمده است احتمال دارد که از افسردگی هم رنج ببرید.


10 ویژگی همسرخوب از زبان پیامبر رحمت(ص)




در پیوندِ ازدواج قرار نیست دو نفر به هم برسند !..

قـــرار است با هم به خُــــدا برسند ..



معذرت میخوام از همه عزیزان، این روزها به علت سرباز وظیفه بودنم اصلا وقت نمیکنم طرح بزنم مجبورم مطالبی که به نظرم مورد نیاز هست رو بنویسم.

از همتون بابت نظرات خوبتون ممنونم.شرمنده که نمیتونم سر بزنم.

مـروری بـر ۱۰ ویـژگی اقتـباس شده از سیره حـضرت محمد(ص) به عنوان الگویی کامل برای بشریت و به تعبیر قرآن کریم، صاحب خلق عظیم، لازم است.
۱. برای همسـرتان لباس خوب و مرتب بپوشید
مردان هم باید برای همسرشان لباس خوب بپوشند، مرتب باشند و از عطر استفاده کنند و این تنها وظیفه زنان نیست. حضرت محمد(ص) همواره پس از بازگشت به منزل مسواک می‌زدند و همواره خوشبو بودند.
۲. همسـرتان را با اسامی جذاب خطاب کنید
مردان بهتر است با استفاده از اسامی زیبا و جذاب همسر خود را صدا کنند که این کار سبب افزایش محبت میان آن‌ها می‌شود. این یکی از کارهایی است که در سیره پیامبر(ص) به آن اشاره شده است.
۳. شناخت نـقاط مثبت و تمرکز بر آن‌ها
بانوان هر روز به‌ویژه در خانه کارهای زیادی انجام می‌دهند. از آن دسته از همسرانی نباشید که کارهای خوب همسرشان برای آن‌ها امری عادی و معمولی است و به محض پیش آمدن یک مشکل، تازه به یاد او می‌افتند. درباره همه کارهای خوب همسرتان فکر کنید و به آن‌ها توجه داشته باشید.
۴. در برابر اشتباهات سکوت کنید
اگر از همسرتان اشتباهی دیدید، سعی کنید سکوت کنید و نظری ابراز نکنید. این سکوت اشتباهات را راحت‌تر برطرف‌ می‌کند. این شیوه‌ای است که حضرت رسول(ص) در برخورد با هر اشتباهی که از سوی همسرشان صورت می‌گرفت، به کار می‌بردند.
۵. به همسرتان لبخند محبت‌آمیز بزنید
هرگاه که چشمتان به همسرتان می‌افتد، به او لبخند بزنید و گاه‌گاهی او را در آغوش بگیرید. این‌ها مواردی هستند که در سیره نبوی بر آن‌ها تأکید شده است.
۶. از او تشکـر کنید
از همسرتان به خاطر همه کارهایی که برای شما انجام می‌دهد، تشکر کنید و باز هم تشکر کنید. تصور کنید که همسرتان غذایی درست کرده، خانه را مرتب کرده و ده‌ها کار دیگر را در داخل و خارج از خانه انجام داده اما تنها چیزی که دریافت می‌کند ایرادی است که از غذا گرفته می‌شود. نگذارید اینگونه باشد، از او تشکر کنید.
۷. همسـرتان را خوشحال کنید
از همسرتان بخواهید که ۱۰ مورد از کارهای شما را که موجب خوشحالی او شده است، بنویسد. با خلاقیت آن کارها را برایش تکرار کنید. برای شناخت اینکه چه چیزهایی همسرتان را خوشحال می‌کند، حدس نزنید بلکه از او سؤال کنید تا بتوانید او را دوباره و دوباره خوشحال کنید.
۸. به او دلـداری بدهید
هرگز خواسته‌های همسرتان را تحقیر نکنید. به او تسلی بدهید، در مورد خواسته‌اش صحبت کنید و به مهربانی به او دلداری دهید.
۹. شوخ‌طـبعی را فراموش نکنید
در خانه شوخ‌طبع باشید و تفریح و بازی را فراموش نکنید.
۱۰. سعی‌کنید که بهترین باشید
همواره سخن پیامبر خدا(ص) را در یاد داشته باشید که «بهترین شما کسی است که با خانواده خود به بهترین شکل رفتار می‌کند و از میان شما من در رفتار با خانواده‌ام بهترین هستم». شما هم سعی کنید که بهترین باشید.


درد دل: چه پیامبر و چه دین خوبی داریم، کاش قدر بدانیم این نعمت را.
یاعلی

شاغل بودن خانمها




بعضیها از ما می‌پرسند: شما موافقید زنها بروند کار کنند؟ 


ما می‌گوییم: البته، ما با بیکاری خانمها مخالفیم، زن اصلاً 

باید کار کند. البته کار دو جور است:



یکی کار داخل خانه 


و یکی کار بیرون خانه، هر دو کار است؛ 

اگر کسی استعداد دارد در کارهای مربوط به بیرون منزل،

باید انجام بدهد، خیلی هم خوب است. 

منتها یک شرط دارد، باید جوری باشد که این اشتغال 

(حتی در داخل خانه ) به پیوند زن و شوهر لطمه‌ای نزند. 

بعضی از خانمها هستند که خودشان را از صبح تا شب 

می‌کشند بعد که مرد به خانه می‌آید، حوصله یک لبخند 

زدن به او را هم ندارند. این هم بد است.

کارِ خانه را باید کرد اما نه آنقدری که این کارِ خانه به


انهدام خانواده منتهی بشود.


سخنان حضرت آقا12/11/1372.

در طواف ماه



خلاص


حجاب،ثروتی مخصوص دختران..



 مـن زنـمـ .

شــایـב از جـنسـ نــسیمـ..

شـــایـב از جـــنسـ بـــهار..

امـــا פֿـــوبـ بـבاלּ 

ڪـهـ عشــوهـ هایـــمـ ثـــروتـ ستـــ 

ڪـهـ جــز براے محارممــ

פֿــرجـ  בیگـــرے نمــیـ کنــمــ..

یــــڪـتا פֿـבایــمـ اینــ را زمانــ تولــבمــ بــﮧ هــ گوشمــ خوانــב...


 مـטּ حــجابـ בارمــ..

چـــون:

 פֿــالــقـم را בوســتــ בارمـ


پیشنهاد ارزشی

چند وقتی بود بخاطر مشغله زیاد و کمبود وقت از نعمت کتاب و کتاب خوانی محروم شده بودم تا اینکه کتاب خانواده به دستم رسید. کتابی که پیشنهاد میکنم هیچ کدومتون از دست ندید. کتابی که تماما از بیانات حضرت آقا می باشد اما به سبکی جدید و زیبا که مطمئن هستم برای همه شما تازگی خواهد داشت.
من شخصا این کتاب را به زوج های جوان و دوستانی که در شرف متاهل شدن هستند بصورت ویژه توصیه میکنم. همچنین این کتاب به دوستانی که در زمینه زنان و همچنین سبک زندگی فعالیت می کنند خیلی کمک کننده است.
در پشت جلد این کتاب نوشته شده است که:
خانواده، یک کلمه طیّیه است.کلمه طیّبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می تراود و به پیرامون خودش نفوذ می دهد. کلمه طیّبه همان چیزهایی است که خدای متعال آن را با همان اساس صحیح به بشر اهدا کرده(79/12/15)
قسمتی از متن این کتاب را من در ادامه مطلب مینویسم که بخونید.
برای توضیحات کامل تر و  خرید اینترنتی اینجا کلیک کنید.

توضیحات:
  • توصیه می کنم به همه دوستانم که خواندن این کتاب را از دست ندهید و با باز نشر آن در سایت ها و وبلاگ هایتان به سایر دوستان نیز معرفی کنید.
  • توصیه بعدیم هم این است که اگر برایتان مقدور است کتاب را بصورت شخصی خریداری کنید که بتوانید جاهای مهمش را های لایت کنید و در گوشه کتاب حاشیه نگاری کنید.
  • خانواده کتابی است 128 صفحه ای که توسط مرکز صهبا گردآوری و تنظیم شده است و چاپ اول و دوم آن در تیر ماه همین امسال بوده است.
  • قیمت روی جلد این کتاب 3800 تومان است.
  • این کتاب به سبک ساخت یک جلسه مُوطوَّل مَطوی در محضر مقام معظم رهبری ساخته شده است
  • سبک نوشته کتاب سبکی زیبا و جذاب است که برایتان تازگی خواهد داشت.

درد دل: کاش صحبت های این پدر دلسوز [مقام معظم رهبری] را بهتر و بیشتر میفهمیدیم / مخصوصا ما بچه حزب اللهی ها...


ادامه نوشته

سری به نیزه بلند است در برابر زینب(س)


<<جهت دیدن عکس در سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید>>

به هر طرف که بنگری علم های برافراشته شد و پارچه های مشکی و پاتوق های عزاداری خبر از رسیدن محرم می دهند. خبر از حزن و اندوه محرم می دهند، محرم که  می شود  انگار شهر و مردمانش عوض می شوند. اصلا این خاصیت محرم است، متحول کردن جز خواص عاشوراست.
یکی از بزرگترین جفاهایی که ما داریم به امام حسین(ع) در مرحله اول و به خودمان در مرحله دوم روا میداریم محدود کردن واقعه عاشورا به دهه اول محرم یا نهایتا دو ماه محرم و صفر است، اگر «کل یوم عاشورا و کل عرض کرببلا» را با قلبمان باور داشته باشیم خواهیم فهمید که واقعا هر روز ما عاشوراست و هر مکان که باشیم کرببلا. آنگاه است که راحت تر خواهیم پذیرفت که نبرد حق و باطلی که حادثه عاشورای سال 61 و حتی قبل تر از آن را رقم زد تا به امروز هم ادامه دارد و تا پایان دنیا نیز ادامه خواهد داشت و به تعبیر زیبای محتشم:
زآن تشنگان هنوز بعیّوق مى رسد           فریاد العطش ز بیابان كربلا
در شب عاشورا امام حسین(ع) بیعتش را از یارانش بر می دارد و  به آنها می گوید که فردا تمام کسانی که با من بمانند شهید خواهند شد پس اگر قصد رفتن دارید از سیاهی شب استفاده کنید و بروید و دور شوید که صدای «هل من ناصر...» من را نشنوید، که اگر بشنوید و به یاری من نشتابید اهل دوزخ خواهید بود  و زیان کار.
خوب میدانیم که حسین ابن علی(ع) بیشتر از آنکه تشنه آب باشد تشنه لبیک بود، اگر هر روز عاشورا باشد و هر مکان کرببلا که هست، و اگر نبرد حقیقی روز عاشورا همچنان ادامه داشته باشد که دارد، پس هر لحظه صدای هل من ناصر امامان به گوش میرسد و آنان که این صدا را نشنوند ویا بدتر از آن بشنوند و لبیک نگویند بی شک زیان کارند. خوش به حال کسانی که به کربلای زمانشان می رسند قبل از اینکه سر امامشان به نیزه رود.

درد دل: عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق مـی افتد
مراقب باشیم که حسین (ع) دلمان به دست
یزید نفس سرش به نیزه نشـود.

خواهرم زینب...


افسران - پوستر : خواهرم ... شب آخر وصیتی دارم ، در نماز شبت دعایم کن ...

خواهـــــــــــرم!

شبــ آخــر وصیــــــــتی دارمـ

در نمـــاز شبـتــــ دعایـــم کنـ

ظهــــر  فــردا بهــ خنــده ایـ خواهـــر

راهـــی وادی منادیـــم کن

باغ سرســــبز خاطــــراتــتـ را

غصـــهــ پایــــیز میـــکند زینـب

گوشــ کــنــ شــمر خنجــر خـــودرا

آنـ طرفـــ تیــــز می کنــد زینــــبـــ

عصــــر فـــردا از اهلــ بیتـــ رسولـــ

زهــــر چشمــــی شـــدیـــد میــگیرند

وقـــــت تاراجـــ خـــیمه هــایــ حرمــ

چنــــدکودکـــ ز ترســــ میـــ میرنـــد...


مرگ بر آمریکا را فریاد خواهیم زد...



از چند روز پیش به دلیل اوضاع سیاسی این روزها و تغییراتی که به نظر میرسد قرار است در ماهیت یوم الله 13 آبان به دست ضد نظام صورت گیرد و متاسفانه همراهی برخی افراد وابسته به دولت جدید با این جریان و سکوت و  عدم شفاف صحبت کردن دولتمردان دولت آقای روحانی در این قضیه صوت وبلاگم را برای چند روزی تا شروع محرم تغییر میدهم به اثر زیبای حامد زمانی که انصافا شعری بسیار قوی و اثری زیباست.

متن شعر:
مرگ بر تازیانه ها، تازیانه های بی امان، به گرده های بی گناه بردگان 
مرگ بر مرگ ناگهانی صد هزار زندگی، در یکی دو ثانیه، با سقوط علم از آسمان 
مرگ بر کشتن جوانه ها، مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه ها 
مرگ بر فصاحت دروغ، مرگ بر بوق های بوق، مرگ بر سیم های خاردار و کشتزارهای بیم 
مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادیِ زمین 
مرگ بر بریدن نفس، مرگ بر قفس، مرگ بر شکوه خار و خس، مرگ بر هوس 
مرگ بر حقوق بی بشر، مرگ بر تبر، مرگ بر شراره های شر 
مرگ بر سفارت شنود، مرگ بر کودتای دور، زندگی باد زندگی او، زنده باد زندگی من تو ما 
یک کلام... مرگ بر آمریکا... 
مرگ بر ابولهب، مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد، مرگ بر زاده ی زیاد 
بگو بلند: بیش باد 
مرگ بر قطعنامه های بستن فرات، قحط آب، مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب 
مرگ بر قطع خنده های روشن علیرضا، مرگ بر گلوله ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا 
یک کلام...مرگ بر آمریکا...
 

درد دل: کاش بعضی میفهمیدند که با شیطان بایستی مبارزه کرد نه صلح

غم شگرف


این چه خبر حزنی است نهفته در نام تو که بی اختیار، دل ها را می شکند و اشک را در پشت پلک ها بی قرار می کند؟
این چه غم شگرفی است که تداعی خاطره ی جانگداز تو بر قلب ها می نشاند و جگرها را خواه و ناخواه به آتش می کشاند؟

آدم که برای پذیرش توبه ی خویش، خدا را به اسمای حسنای او سوگند می داد وقتی به نام تو رسید یا قدیم الاحسان بحق الحسین بی اختیار دلش شکست و برای اول بار حضور اشک را در چشم ها تجربه کرد، از جبرئیل پرسید که چه سری است در این نام که فرق دل را می شکافد و آسمان چشم را بارانی می کند؟
آن گاه جبرئیل  مصیبت عاشورای تو را بیان کرد. آدم سیر گریست و تازه پی برد  به راز خداوند:                       «إنی اعلم ما لا تعلمون»                                                                                               

اری این گریه دست ما نیست ... 

اختیار اشک در این مصیبت با ما نیست...

ما برا ی ثواب گریه نمی کنیم...

چه کس می تواند برای ثواب گریه کند؟

گریه کردن بال بسته می خواهد... 

گریه کردن دل شکسته می طلبد...

راه رضوان:

محرم نزدیک شد!

چه بگویم که غمش ماضی استمراری است!!!.


قلم نوشت 1: واقعا همه جا بوی محرم پیچیده.شور حسینی نمیذاره ادم هیچ کاری کنه.حتی موقع کار هم بدون نوحه احساس یه کمبود میکنه..چه سریه در این محرم من نمیدونم.واقعا ادم میرسه به این شعر:باز این چه شورش است که در خلق عالم است...

قلم نوشت 2: خدا کنه خدا به وقتمون برکت بده و بهمون توان بده که بتونیم در هیئات شرکت کنیم.

قلم نوشت 3:در محرم برای همدیگه طلب استغفار کنیم و برای هم دعا کنیم.

قلم نوشت 4:واقعا حسی که تو دل شیعه می افته فقط خود شیعه ها خبر دارن چیه.دلم برای اونایی که شیعه هستن میسوزه.بیچاره ها!!!واقعا هیچی درک نمیکنن اونایی که حب علی و فرزندانش را ندارن.خدا همه را هدایت کنه انشالله...

قلم نوشت 5:بودن کساییکه تا یک ساعت قبل محرم زنده بودن اما عجل مهلت نداد...خدایا :گر بنا نیست نبخشید ،نبخشید اما * دست ما را به محرم برسانید فقط...


هفته بسیج




هفته بسیج بر همه گرامی باد.

درد دل: کاش ما هم بسیجی بودیم. بی ریا، بی تکلف، بی شیله پیله، صاف و صادق و پاک.


در مورد توافق نامه 1+5 :
اینکه بخواهم الان در مورد این توافق نامه چیزی بگم واقعا نمیتونم چون روشنتر شدن این مسئله یکمی نیاز به زمان داره، آقای ظریف یه چی میگه، آقای روحانی یه چی میگه، جان کری یه چیز دیگه میگه، اوباما هنوز از موضع بالا حرف میزنه و صحبت از گزینه های روی میز میکنه و... ، تفسرها و برداشت ها از متن توافق نامه خیلی متفاوت و بعضا  خلاف یکدیگر است و همه حق به جانب تفسر میکنند آخرش چه کسی صادق است را نمیدانم ولی ته دلم اینو میگه:

من نمیتونم به نتیجه این مذاکرات خوش بین باشم
من به بدبینی رهبرم خوش بینم.

پیامکهای آموزنده

گفت: ازدوست چه دیدی که چنین مسروری؟
گفتم: ازدوست همین بس که ز ما یاد کند.
+++++++++++++++++++
گاهی گمان نمی‌کنی و می‌شود،
گاهی نمی‌شود که نمی‌شود،
گاهی گدای گدائی و بخت با تو نیست،
گاهی تمام شهر گدای تو می‌شود
+++++++++++++++++=
گابریل گارسیا مارکز :
زندگی آنچه زیسته‌ایم نیست. بلکه آن چیزی است که به یاد می‌آوریم تا روایتش کنیم.
++++++++++++++++++++
کودک فال فروشی راپرسیدم: چه میکنی؟
گفت:به آنان که در دیروز خود مانده اند ، فردا را می‌فروشم!
+++++++++++++++++
کلاغ ها گرچه سیاه‌اند و آوازشان خوش نیست اما آنقدر باوفایند که شاخه های خشک درختان را در فصل سرد زمستان تنها نمی گذارند.
+++++++++++++++==
عمریست که از حضور او جاماندیم
درغربت سردخویش تنها ماندیم
اومنتظرست تا که ما برگردیم
ماییم که درغیبت کبری ماندیم

++++++++++++++++++++++++++

موانع ازدواج آسان


بعضی گفته اند که این قدر شعار ندهید و کار مفیدی برای ازدواج آسان جوانان بکنید. اولا شعار دادن بد نیست. گاهی اوقات یک حرکت به شعار تبدیل می شود برای اینکه دیگران آنرا بشنوند. من شعار می دهم تا همه بشنوند گرچه خیلی ها مخالفت می کنند. این شعارها به دل کسانی که به سختی ها افتادند می نشیند و می گویند که ما سعی می کنیم از این سختی هایی که برای خودمان درست کردیم فرار کنیم. شعار دادن اگر فقط حرف زدن برپایه ی اصول استوار نباشد کار بدی است ولی ما شعار می دهیم که ازدواج آسان محقق بشود.

بعضی گفته اند که نفس شما از جای گرم بلند می شود. بله، وقتی من می دانم که صاحبی مثل خدا دارم و قدرت او بی نهایت است ،نفس من از جای گرم بلند می شود.تا وقتی خدا هست باید نفس ما از جای گرم بلندشود.

من معتقد هستم که جامعه ی ما به نقطه ای رسیده که بسیاری از خانواده ها لای منگنه این رسم و رسوم ها و سبک های ازدواج ایرانی گیر کرده اند. اگر این شعارهای که ما می دهیم زیاد گفته بشود، آرام آرام جرأت شکستن این سدها به خیلی ها داده می شود و تغییر ایجاد می شود.



سوال – در مورد انتخاب شوندگی دختران توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – یکی دیگر از موانع ازدواج آسان مسئله ی انتخاب شوندگی دختران است. بعضی از دختر خانم ها که در سن 32 سالگی به ما پیامک می دهند باید بپذیرند که در سن طراوات شان با سخت گیری های بی مورد ( نداشتن شغل ثابت ، حساس شدن روی قیافه و ...)خواستگاران را رد کرده اند و تعداد خواستگاران شان کم شده است و الان از ازدواج مأیوس شده اند. دخترانی که در سن طراوت هستند باید از اینها عبرت بگیرند. مثلا بیست سال دارند و به سن ازدواج رسیده اند و به امید خواستگار بهتر ، خواستگارها را رد می کند. بطور طبیعی انتخاب شوندگی در کنار تعداد خواستگار کم، کار را برای اینها سخت کرده است.
در ضمن با وجود سخت گیری ها و مشکلات کنونی پسرها هم که انتخاب کننده هستند وضعیت بهتری از دخترها که انتخاب شونده هستند ندارند. زیرا آنها می گویند که ما هر وقت به خواستگاری می روییم اول در مورد شغل ثابت سوال می کنند. و بعضی ها بخاطر این مشکلات اصلاً اقدام به خواستگاری نمی کنند. پس انتخاب کنندگی پسرها در بعضی موارد امتیاز ویژه ای برای شان نبوده است.
من معتقد به این نوع انتخاب شوندگی دخترها نیستم، اینکه دختر و خانواده منتظر باشند که حتما یکی درخانه را بزند.
سبک زندگی ما به گونه ای تغییر کرده که همسایه از همسایه خبر ندارد،این ایراد است. در گذشته این نوع انتخاب شوندگی می توانست پاسخگو باشد.

ازدواج را آسان بگیرید


در گذشته شهرها این قدر توسعه پیدا نکرده بود و شهرهای کوچک زیادی داشتیم، همه همدیگر را می شناختند و زندگی روستایی زیاد بود. و بصورت طبیعی دخترها در معرض انتخاب شدن زیاد بودند و خواستگاران زیادی داشتند .در گذشته اینقدر زندگی ها بسیط بود که در سن پانزده سالگی مشخص بود که شوهر این دختر چه کسی است .

اگر ما الان فکری به حال این فرهنگ نکنیم سه تا اتفاق بد در این جامعه می افتد:
1-بعضی ازدختران خودشان به فکر می افتند و کاری می کنند که انتخاب بشوند. بعضی از دختر خانم ها سعی می کنند که خودشان را بصورت زیبا یا با قیافه های جذاب در خیابان ها یا دانشگاه یا پارک ها عرضه کنند. این کار باعث می شود فضای جامعه ناامن بشود. دین می گوید که جامعه باید عرضه عفاف باشد. البته دختر خانم ها بدانند که به هیچ بهانه ای حق ندارند فضای جامعه را فضای بی عفتی کنند. درد دل این دخترخانم این است که سن من سن ازدواج است و از نظر جسمی و روحی نیاز به کسی دارم که از جنس مکمل من است و بتواند مرا کامل کند . وقتی می بینم که مادرم و پدرم و برادرم کاری نمی کنند ، به این نتیجه می رسم که این کار را انجام بدهم. شما باید برای ریشه ی این کار فکری کنید.
دختر خانمی که خودش را این طور عرضه می کند بداند که انتخابش کاملا ظاهری است و شما تا وقتی می توانید روی طرف مقابل حساب کنید که قیافه ی شما برای او جذاب باشد. هر چقدر هم که ظاهر جذاب باشد اگر در کنار کفویت قوی و اخلاق خوب نباشد، زود تکراری می شود. پسری که بر اساس ظاهر شما به شما ابراز علاقه می کند، این علاقه قابل اطمینان نیست.

بعضی دخترها انتخاب شونده می شوند و موردی را پیدا می کنند و موضوع را صریح به آقا پسر می گویند. کسی که روان شناسی را بداند می داند دختری که از پسر خواستگاری می کند آن پسر دچار عشق لحظه ای می شود و قابل اعتماد نیست و ممکن است که این نوع انتخاب بعدها باعث سرکوفت بشود.

2-بالا رفتن سن ازدواج است. الان شما در اطراف تان تعداد زیادی دختر می شناسید که سن بالایی دارند ولی هنوزازدواج نکرده اند.
3- انتخاب ها اجباری می شود. دختر وقتی می بیند که سنش بالا رفته است از معیارهای حداقلی خودش دست بر می دارد فقط برای اینکه ازدواج کند. این خطرات جامعه را تهدید می کند.
دوتا راه کار عملیاتی وجود دارد ولی می دانم که راه کار اول در جامعه ی ما عملیاتی نیست. اینکه خانواده ی دختر از پسری که مناسب دختر آنهاست خواستگاری کند. اینکار اشتباه نیست زیرا در سوره قصص داستان دختران شعیب است که می فرماید: حضرت شعیب به حضرت موسی گفت که من قصد دارم که یکی از دخترانم را به ازدواج تو در بیاورم و مهریه اش هم این است که هشت سال برای من کار کنی یا ده سال و انتخاب با توست و من نمی خواهم به تو سخت بگیرم. الان این فرهنگ در جامعه ی ما رواج ندارد. اگر خانواده ی دختر به پسری بگوید که می خواهیم داماد ما بشوی ، در بسیاری موارد خانواده پسر و پسر فکر بدی می کنند. پس الان این فرهنگ در جامعه ی ما وجود ندارد. ولی باید فرهنگ سازی بشود.


لطف نهان


امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند
امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند

امشب دو تا را جفت هم ، از صنع یکتا می کند
یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند

با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند
امشب حسد بر خاکیان ، بی حد برند افلاکیان

خندان چمن ؛ رقصان دمن ؛ خوشدل زمین ؛ خرم زمان
در دست اسرافیل بین ، صورش شده ساز و دُهُل

هر کس که آید همرهش نی دسته گل ؛ یک باغ گل
در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا

ای غصّه و ای غم برو ؛ ای شوق و ای شادی بیا
از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است

وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است

ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است
دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است

امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد
شاگرد ممتاز نَبی ، داماد بر استاد شد

خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند
صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند

وز طور موسی آمده تا آنکه در بانی کند
آید خلیل ،آرد ذبیحِ خود که قربانی کند

یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند
کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه

عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه
امشب به ملک اهل دل مولی الموالی ، والی است

منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا
خیز و مِس خود کن طلا ، آیینه ات را ده جلا


چگونگی یک زیارت کامل و برکات آن(1)


حجت الاسلام والمسلمین میر باقری
سوال – در مورد چگونگی یک زیارت کامل و برکات آن توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – ما عوالمی با ائمه داشته ایم و ممکن است که عهدهای ما با آنها کهنه و فراموش شده باشد و زیارت نوعی احیاء و تجدید عهدها و پیمان ها در عوالم میثاق، ارواح و انوار و ...است. انسان در سیر خودش به سوی خدا عهدهایی (توحید،ولایت، امامت و تبعیت) بسته است که با زیارت آنها را تجدید می کند. در روایت داریم: از تمام عهد شیعیان هر امام این است که با آن امام عهدشان را تجدید کنند و به زیارت بروند، این تمام العهد است.
زیارت ابعادی دارد: سیر معنوی که در زیارت برای زائر اتفاق می افتد. و سلوکی است که با امام خودش دارد. در روایت داریم که هر قدمی که برای مسیر امام بر داشته می شود حسنه ای برای فرد نوشته می شود و سیئه ای از او پاک می شود. اگر زیارت کامل باشد برای هر قدم زیارت، ثواب حج عمره برای فرد نوشته می شود. در روایات ثواب زیارت را تا هفتادهزار حج مقبول هم نوشته اند. در کامل الزیارات داریم که از امام موسی بن جعفر(ع) سوال کردند که زیارت فرزند شما چقدر ثواب دارد. امام فرمود: هفت حج، فرد تعجب کرد و امام فرمود: هفتاد تا هفت صد تا هفت هزار تا هفتاد هزارتا یعنی اگر کسی یک شب در امام رضا(ع) بیتوته کند ثواب هفتادهزار حج مقبول را دارد.
یکی از متولیان در زمان پیامبر موفق به سفر حج نشده بود. پیامبر از سفر حج برمی گشتند. او از پیامبر پرسید که من امسال موفق نشدم به سفر حج بروم، چقدر باید بپردازم تا آن را جبران کنم؟ پیامبر فرمود: اگر به اندازه این کوه طلا و نقره بدهی نمی توان حج را جبران کنی. پس حج یک عبادت معمولی نیست.
زیارت ظاهر و باطن و درجاتی دارد. بعضی ها وقتی نماز می خوانند عروج می کنند و برمی گردند. همان طور که نماز درجات و مراتب دارد زیارت هم درجات و مراتب دارد. به اندازه ای که انسان زیارت می کند وارد وادی امام می شود و با امام سیر می کند. زیارت یک سفر کامل الی الله است و در زیارت مقصد خداست. و این سفر الی الله از وادی ولایت عبور می کند. مثلا دنیا صراط ماست. درجات ما در آخرت تابع این است که ما در دنیا چقدر در راه صراط بوده ایم. در قیامت انسان به اندازه ای که به درجه ی قرآن رسیده است، درجه دارد. پس در زیارت به اندازه ای که درهای محیط ولایت برای انسان باز می شود، به همان اندازه درجه پیدا می کند. این روایت می گوید که می شود با زیارت امام رضا(ع) این قدر ثواب بدست آورد.
فردی گفت که نشد امسال به مکه بروم ولی عرفه را در کربلا درک کردم. امام فرمود :چیزی از دست تو نرفته است. او گفت: عرفه از دستم رفته. امام فرمود: چیزی از کف تو نرفته است و امام ثواب زیارت کربلا را برای او بیان کردند تا به اینجا رسید که فرمودند: هر کس امام حسین(ع) را در کربلا زیارت کند (ضار الله فی عرشه ای) لقائی در عرش با خدا خواهد داشت.
زیارت سلوک با امام است. ما با امام عهد عبودیت بسته بودیم یعنی ما باید عبودیت محض داشته باشیم و آنها ما را راهنمایی کنند. در زیارت ما عهدهای مان را با امام تجدید می کنیم. اگر کسی این سفر را درست درک کند پایانش ملاقات خداست. زیارت آداب و مناسکی دارد که بدون آنها این اتفاق نمی افتد. اگر کسی جزو مومنین بود و آداب را رعایت کرد، وارد این وادی می شود. در این راه سرمایه ی انسان توکل به خداست.
داریم که ملائک از عالم ملکوت به زیارت ائمه می آیند و انبیاء در آن رفت و آمد می کنند و پیامبر شب های جمعه می آیند. پس به اندازه ای که از ما حجاب را برمی دارند ما زائر می شویم.
برای اینکه برکات زیارت شامل حال ما بشود این است که آداب زیارت را رعایت کند که خودش یک سلوک کامل است. خداوند می فرماید: از بت های تان فرار کنید به سوی خدا. در روایات این تعبیر به حج تفسیر شده است. پس اگر کسی بخواهد از بتکده ها بیرون برود باید سوی امام برود. اگر کسی رو به امام رفت از شرک نجات پیدا می کند. انسان جز با سجده موحد نمی شود. در واقع زیارت سیر در وادی توحید، موحد شدن و سیر به طرف امام و تجدید عهدهاست که باید آداب آن رعایت بشود و عوالم قبل و بعد از ما هم در آن موثر است.
ادامه دارد...

انتظار...


با سلام خدمت همه دوستان عزیز بعد از یک غیبت نسبتا طولانی برگشتم این بار با طرحی در باب انتظار ظهور آقامون امام زمان (عج)، انتظاری از جنس امید و به رنگ سبز، اما این نکته رو هم درباره طرح بگم که این طرح  صرفاً یه طرح احساسی هست و قطعا معنا و عقیده ما در مسئله انتظار در خانه نشستن و آب و جارو کردن برای آمدن آقا نیست که اگر این طور بود قطعا و یقینا بوده اند قبل تر از ما کسانی که در خانه نشستند و صبح تا شب و شب تا صبح قربان صدقه آقا رفتند و در خانه را آب و جارو کردن و اسفند دود کردن و ....، منتظر آقا بودن مطمئناً سختر از اونیه که من و شما تصور کنیم اون قدر سخت که میتوان به جرات گفت در میان چیزی حدود شش، هفت میلیارد انسانی که روی این کره خاکی هستند، 313 نفر منتظر واقعی پیدا نمیشود که اگر پیدا میشد...              ''الهم عجل لولیک الفرج''

درد دل: جمله زیبای شهید آوینی که میگه، با بهاران روزی نو می‌رسد و ما هم‌چنان چشم به راهِ روزگاری نو اکنون که جهان و جهانیان مرده‌اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد

“و یحی الأرض بعد موتها”



ویژه‌نامهٔ عفاف و حجاب


 

ویژه‌نامه حجاب و عفاف

 

ویژه‌نامهٔ عفاف و حجاب

 

چشم چرانی

 

مروارید بی صدف

 

احکام شرعی حجاب و عفاف

 

حجاب و عفاف از نگاه ائمهٔ اطهار

 

حجاب و عفاف از دیدگاه امام خامنه‌ای

 

پیامک‌های عفاف و حجاب

جزو چه كسانى هستيم؟

جزو چه كسانى هستيم؟

ما مثل طايفه و گروهى هستيم كه رييس خود را حبس نموده است و در بلايا، خود تصميم جنگ و يا صلح را اتّخاذ مى كند! خودمان كرده ايم و اجازه نمى دهيم بيايد قضايا را حلّ كند، با اين كه مى دانيم اگر بيايد مى تواند مشكلات را حلّ كند، ولى باز او را محبوس كرده ايم!
بنابراين، اگر ميليون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحيد و تنها است كه هيچ ناصر و مُعين و يار و ياورى ندارد! زيرا ما در بيدارى درست به وظيفه ى خود عمل نمى كنيم، با اين حال منتظر هستيم كه بيدار شويم و تهجّد به جا آوريم. اگر توفيق شامل حال انسان گردد، از خواب بيدار مى شود و مشغول تهجّد مى گردد؛ ولى اگر توفيق نباشد، چنان چه بيدار هم بشود، از آن ها بهره نمى برد.
آقايى كه زياد به مسجد جمكران مى رود، مى گفت: آقا(عج) را در مسجد جمكران ديدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براى ما دعا كنند، و يك مرتبه از نظرم غائب شد، نه اين كه راه برود و كم كم از نظرم غائب شود!
همين آقا هفته ى قبل از آن هم، حضرت را در خواب ديده بود. ولى افسوس كه همه براى برآورده شدن حاجت شخصى خود به مسجد جمكران مى روند، و نمى دانند كه خود آن حضرت چه التماس دعايى از آن ها دارد كه براى تعجيل فَرَج او دعا كنند! چنان كه به آن آقا* فرموده بود: اين ها كه به اين جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر كدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دين؛ ولى هيچ كس در فكر من نيست!
آرى، او هزار سال است كه زندانى است، لذا هر كس كه براى حاجتى به مكان مقدّسى مانند مسجد جمكران مى رود، بايد كه اعظم حاجت نزد آن واسطه ى فيض، يعنى فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
خدا مى داند در دفتر امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ جزو چه كسانى هستيم؟! كسى كه اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه مى شود. همين قدر مى دانيم آن طورى كه بايد باشيم، نيستيم.

* شيخ ابراهيم حايرى ـ رحمه اللّه ـ در حال اعتكاف در مسجد كوفه

آیت الله محمدتقی بهجت(ره)